سیاست‌های سلبی دولت در خصوص افزایش نرخ باروری کارایی نداشته است؛

فاطمه بیک‌پور- خبر این بود: «به منظور تامین نظر شورای نگهبان مجازات دو تا هشت میلیون تومانی برای استفاده‌کنندگان از امکانات دولتی جهت تبلیغ پیشگیری از بارداری در نظر گرفته شد. بر این اساس طبق ماده 1، کلیه اعمال جراحی که به منظور پیشگیری دائمی از بارداری انجام می‌شود، به استثنای موارد مرتبط با تهدید سلامت جسمی ممنوع است، عدم رعایت این حکم توسط شاغلین حِرف پزشکی محسوب می‌شود و متخلفان متناسب با عمل ارتکابی و تکرار آن به مجازات‌های انتظامی مندرج در تبصره (۱) ماده (۲۸) قانون سازمان نظام‌پزشکی جمهوری اسلامی ایران مصوب 16/8/1383 محکوم می‌شوند در تبصره نیز آمده است موارد تهدید سلامت جسمی را وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی اعلام می‌کند.»‌ این خبر و لایحه مصوب شده در مجلس‌ در ادامه سیاست‌های چند سال اخیر در جهت افزایش نرخ زاد و ولد و محدود‌سازی‌های روش‌های پیشگیری از بارداری توسط دولت عنوان شده است.
ظرف سال‌های اخیر لوازم پیشگیری از بارداری که به صورت رایگان در خانه‌های بهداشت روستاها و شهرهای کوچک توزیع می‌شد، جمع‌آوری شد. برای بررسی این سیاست‌های سلبی و میزان تاثیرگذاری در میان مردم عادی با ‌ثریا عزیزپناه‌، فعال حقوق زنان و کودکان و همچنین دکتر ‌شهلا کاظمی‌پور، جمعیت‌شناس‌ به گفت‌وگو نشستیم.
ثریا عزیز پناه فعال، حقوق زنان و کودکان در گفت‌وگو با اسکان‌نیوز در خصوص تصمیم جدید مجلس در رابطه با طرح افزایش نرخ زاد و ولد، عنوان کرد: بحث اساسی در حوزه اجتماعی و مساله مهم برنامه‌ریزی این است که پیامدهای تصمیم‌گیری اینچنینی دولت باید سنجیده شود. همچنین با در نظر گرفتن پیش‌فرض‌ها و پیش‌بینی‌هایی بررسی شود که تاکنون روش‌های تشویق برای فرزندآوری و محدودیت استفاده از لوازم پیشگیری از بارداری چه میزان مثمر‌ثمر بوده است. آیا محدود کردن استفاده از وسایل پیشگیری از بارداری تصمیمی مفید برای استفاده همه اقشار جامعه است و باید فراگیر شود؟ در واقع پرسش اصلی اینجاست که چه باید کرد تا نتایج مورد نظر مسوولان در این زمینه تامین شود؟ از نظر من آسیب‌شناس و فعال حوزه زنان، این نوع تصمیم‌گیری و حالا هم جریمه میلیونی فقط در مورد بخشی از جامعه ایران می‌تواند صدق کند.
همین حالا بخش قابل توجهی از خانوارها حداقل معیشت و درآمد را هم ندارند و جزو دهک‌های پایین جامعه هستند. اگر راه دسترسی به وسایل پیشگیری از بارداری، در چنین خانوارهایی از بین برود، فرزند زیاد خود تبدیل به بحران و آسیب مضاعف در میان آنها می‌شود. عزیزپناه ادامه می‌دهد: کودکی که در میان بحران‌های بالای خانواده‌ای محروم به دنیا می‌آید، در آینده تبدیل به یک انسان غیر‌برخوردار از آموزش مناسب، دسترسی به رفاه اجتماعی، بهداشت و تغذیه صحیح و سالم خواهد شد و به چرخه محرومیت وارد می‌شود. در واقع باید بررسی شود کودکی که به دنیا می‌آید، با وجود آمار بالای اعتیاد و اختلالات روانی و رفتاری در جامعه، در چه خانواده‌ای به دنیا آمده، رشد می‌کند و شخصیتش شکل می‌گیرد.


فرزندآوری در مناطق محروم بیشتر است
عزیزپناه تاکید می‌کند: هم‌اکنون نرخ زاد و ولد در میان خانواده‌های مناطق محروم و طبقه ضعیف جامعه بیشتر است. آیا چنین شیوه‌ای، مد نظر مسوولان برای افزایش نرخ جمعیت است؟ فرزندی که با انواع آسیب‌های اجتماعی بزرگ شده و وارد چرخه جامعه پر‌مشکل می‌شود؟ از سویی دیگر لازم به ذکر است جامعه دچار تغییر و تحولات گسترده‌ای شده است و تحولات سبک زندگی مردم، خارج از اراده مسوولان است. همین حالا پنج میلیون تجرد قطعی در میان زنان داریم و حدود شش میلیون تجرد قطعی در میان مردان‌ یعنی جامعه آماری بالایی که هرگز فرزنددار نخواهند شد. این تجردها هم بیشتر در میان طبقه متوسط و متوسط رو به بالای جامعه است. خود این مساله چطور در بررسی‌های آماری مسوولان در نظر گرفته شده است؟
استان گیلان؛ کمترین میزان زاد و ولد در کشور
این آسیب‌شناس تصریح می‌کند: مثلا در استان‌های همدان و گیلان شاهد کمترین میزان رشد جمعیت هستیم. این نشان می‌دهد استان‌های برخوردار کمترین نرخ زاد و ولد را داشته‌اند. در حالی که در استان‌های محروم سیستان‌و‌بلوچستان و هرمزگان فرزندآوری بیشتر است. همه این موارد دارای پیامدهای اجتماعی متعددی است که باید مورد توجه قرار گیرند. در واقع افزایش جمعیت در بین کسانی که از آموزش و آب آشامیدنی سالم و غذای مناسب و بهداشت محروم هستند، بیشتر اتفاق می‌افتد. خود این محدودیت‌های دسترسی به لوازم پیشگیری از بارداری، آسیب‌های اجتماعی بیشتری را تحمیل می‌کند. وقتی وسایل رایگان نباشد، خانواده‌های ضعیف به دنبال خرید و موارد گران‌قیمت جلوگیری از بارداری نمی‌روند و تلاشی برای رسیدن به وسایل پیشگیری از بارداری نمی‌کنند و زاد و ولد هم بیشتر می‌شود. اما به چه قیمتی و در کدام خانواده‌ها؟
این فعال حوزه زنان و کودکان تاکید می‌کند: تصمیم‌گیری‌هایی که با جامعه در ارتباط است، با احتیاط بیشتری باید در نظر گرفته شود. همین حالا وارد هشتمین سال تشویق به فرزندآوری شده‌ایم‌ اما آیا اعلام کرده‌اند که بازخوردها و تبعات تصمیمات منوط به افزایش زاد و ولد، چه بوده است؟ این محدودیت‌ها و روش‌ها از سویی دیگر باعث افزایش سقط‌های غیرقانونی و فرزندآوری‌های غیر‌مشروع و رها کردن بیشتر کودکان بدون پدر و مادر می‌شود؛ اتفاقی که در جنوب کشور بسیار رخ می‌دهد.
او خاطر‌نشان می‌کند: آیا مسوولان امر در قبال کودکانی که در خانوارهای محروم به دنیا می‌آیند، برنامه‌ای دارند یا خیر؟ پاسخ مناسب به این پرسش‌ها و اندازه‌گیری نتایج این نوع تصمیم‌ها، نشان می‌دهد چقدر این طرح‌ها و برنامه‌های سلبی مفید و موثر بوده و پیامد چنین تصمیم‌هایی برای افزایش جمعیت چه بوده است.عزیزپناه در نهایت بیان می‌کند: آنچه از برآیند جامعه مشخص است، در مناطق فقیرنشین و محروم افزایش جمعیت بسیار بیشتر رخ داده است و پیامدهای آن تبدیل به طرح اخیر نوع جمع‌آوری کودکان کار و خیابان‌ می‌شود؛ همین کودکانی که از دل خانواده‌های پر‌آسیب به دنیا آمده‌اند. در این محرومیت قرار است چه چیزی به کودکان ارائه شود؟ کدام حمایت؟ به گفته او تغییرات اجتماعی به خودی خود تصمیم به فرزندآوری را محدود می‌کند، حتی تصمیم به ازدواج را با محدودیت شدید روبه‌رو کرده چه برسد به فرزندآوری و فرزند بیشتر داشتن.
جامعه ایران به آستانه فرزندآوری کم رسیده است
شهلا کاظمی‌پور، جمعیت‌شناس نیز درخصوص قانون جدید منع تبلیغات دولتی برای پیشگیری از بارداری و جریمه‌های میلیونی می‌گوید: این «نامصوبه» هیچ اثری ندارد یعنی چه که کسی از تریبون دولت یا وسایل ارتباط‌جمعی یا از طریق خانه‌های بهداشت نباید برای پیشگیری از بارداری تبلیغات کند و حرفی بزند و اگر این کار را کرد، جرم تلقی می‌شود؟ مطالعات نشان می‌دهد کاهش فرزندآوری در ایران از همان اواخر دهه 60 آغاز شد. از همان دوران، سیاست دولت کاهش تعداد فرزندآوری شد و امروز پس از 20 سال سیاست‌ها در جهت افزایش فرزندآوری تغییر کرده است. اما مساله آنجاست که جامعه ایران پس از این همه سال پیشگیری، دیگر به این نتیجه رسیده که فرزند کمی داشته باشد. از سویی دیگر باید گفت در هر صورت سیاست کاهش، آسان‌تر از سیاست افزایش فرزند است.کاظمی‌پور تاکید می‌کند: جامعه ایران پس از این همه سال پیشگیری، دیگر به این نتیجه رسیده که فرزند کمی داشته باشد. از سویی دیگر باید گفت در هر صورت سیاست کاهش، آسان‌تر از سیاست افزایش فرزند است‌ مثلا در استان‌های مازندران، گیلان و مرکزی کمترین میزان زاد و ولد را داریم در حالی که در استان گیلان مردم عمدتا به روش‌های سنتی از بارداری جلوگیری می‌کنند و نه وسایل قابل ارائه در داروخانه‌ها. این نشان می‌دهد وقتی استان‌های کم‌بارور میزان فرزندآوری پایینی دارند، به دلیل در دسترس بودن لوازم پیشگیری از بارداری نبوده‌ بلکه مردم در آن مناطق به این آستانه رسیده‌اند که فرزند زیاد نداشته باشند.
این جمعیت‌شناس تاکید می‌کند: لوازم پیشگیری از بارداری از خانه‌های بهداشت روستاها و شهرهای کوچک که رایگان بود، جمع‌آوری می‌شود‌ اما مثلا ما در استان‌های مازندران، گیلان و مرکزی کمترین میزان زاد و ولد را داریم‌ در حالی که در استان گیلان مردم عمدتا به روش‌های سنتی از بارداری جلوگیری می‌کنند و نه وسایل قابل ارائه در داروخانه‌ها. این نشان می‌دهد وقتی استان‌های کم‌بارور میزان فرزندآوری پایینی دارند، به دلیل در دسترس بودن لوازم پیشگیری از بارداری نبوده‌ بلکه مردم در آن مناطق به این آستانه رسیده‌اند که فرزند زیاد نداشته باشند.
بنابراین مسکوت گذاشتن وسایل و جمع‌آوری رایگان آنها‌ تاثیری ندارد. کاظمی‌پور خاطر‌نشان می‌کند: اگر واقعا مسوولان می‌خواهند میزان زاد و ولد را افزایش دهند، باید روی ذهن مردم تاثیرگذار باشند و از طریق روش‌های فرهنگی اقدام کنند. به عنوان مثال سن ازدواج را کاهش دهند، فاصله بین ازدواج تا به دنیا آمدن فرزند اول و فاصله بین به دنیا آمدن فرزند اول با فرزند دوم را کاهش دهند.
با بخشنامه و جریمه نرخ زاد و ولد افزایش نمی‌یابد
کاظمی‌پور تصریح می‌کند: مسوولان باید با جوانان تعامل کنند. با بخشنامه و قانون و جرم‌انگاری و جریمه و مصوبات سلبی، هیچ اثربخشی برای افزایش نرخ باروری ایجاد نخواهد شد. این جامعه‌شناس در پاسخ به اینکه آیا اکنون واقعا نرخ رشد جمعیت ما خطرناک است و این میزان تحرک و هشدار لازم است، بیان می‌کند: فعلا نرخ رشد جمعیت‌مان مثبت است. همین حالا سالی یک میلیون نفر به جمعیت ما اضافه می‌شود.
30 سال دیگر نرخ رشد جمعیت منفی می‌شود
اما در واقع کاهش رشد جمعیت داریم، نه کاهش جمعیت. روند فرزندآوری روبه کاهش است. چنانچه روند فعلی ادامه پیدا کند، هشدار‌آمیز می‌شود. به عنوان نمونه در سال 65 نرخ رشد جمعیتی 91/3 داشتیم، اما در سال 96، تبدیل شده به نرخ 24/1 درصدی. براین اساس می‌توان گفت روند رشد جمعیت ایران کاهنده است. این روند فعلی به تدریج ادامه خواهد یافت و 30 سال دیگر به رشد صفر درصد و منفی خواهیم رسید؛ راهی که اروپاییان صد سال قبل طی کردند، اما حالا آنها سیاست‌های درست تشویقی برای افزایش فرزندآوری و سیاست‌های پذیرش مهاجرتی را اتخاذ کرده‌اند و به این طریق کاهش رشد جمعیت خود را جبران کرده‌اند. ما به اصطلاح 30 سال زودتر، قبل از اینکه نرخ رشد جمعیت به منفی برسد، شروع به سیاست‌های افزایش جمعیت کرده‌ایم. اما نباید این گام‌ها به بهای از بین رفتن زیرساخت‌های کشور و افزایش آسیب در جامعه باشد. نباید با روش‌های ایذایی کار کنیم.
بلایی که سر کودکان دهه 60 آمد، تکرار نشود
کاظمی‌پور تصریح می‌کند: چنانچه خواستمان واقعا افزایش جمعیت است، هر کودکی نیاز به شیرخشک، تغذیه و بهداشت سالم، مدرسه، آموزش، دبیرستان، دانشگاه و سپس شغل دارد. این موارد رفاهی برای یک کودک باید همزمان با سیاست‌های افزایش نرخ زاد و ولد همراه باشد تا بلایی که سر کودکان به دنیا آمده در دهه شصت آمد، تکرار نشود.
زاد و ولد بیشتر باعث کاهش سالمندی نمی‌شود
کاظمی‌پور تاکید می‌کند: راه‌حل سالخوردگی، افزایش موالید نیست، چون با به دنیا آمدن کودک بیشتر، تعداد سالمندان ما کم نمی‌شود. چه افزایش جمیعت داشته باشیم، چه نداشته باشیم، 30 سال دیگر، 20 میلیون سالخورده در کشور خواهیم داشت. باید از همین حالا نسل جدید را به سمت بهداشت کافی، بیمه‌های تامین اجتماعی درست و تحصیلات بالاتر سوق دهیم تا سالمندی فعال در آینده داشته باشیم.پژوهش‌ها و بررسی‌های برخی تحلیلگران و مشاهدات عنوان می‌کند نرخ فرزندآوری در مناطق محروم بیشتر است که برای کشوری همچون کشور ما با این سطح از آسیب‌های اجتماعی عمیق، افزایش نرخ زاد و ولد به صورت صرف، هیچ فایده‌ای ندارد.
این جمعیت‌شناس با تایید بر این مساله می‌گوید: من در جلسات متعدد مجلس و شورای عالی انقلاب فرهنگی هم گفته‌ام که نرخ باروری باید افزایش پیدا کند، اما نه به بهای انحرافات بیشتر و مرگ‌و‌میر بالاتر و آسیب‌های عمیق‌تر. سیاست‌های هوشمندانه را پیشنهاد دادیم. بله درست است معمولا کسانی که تحصیلات بالاتری دارند، فرزندان کمتری به دنیا می‌آورند. واقعا اگر قرار است نرخ زاد و ولد را به صورت مفید افزایش دهیم، باید روی همان قشر تحصیلکرده و آگاه کار کنیم، نه اینکه وسایل پیشگیری از بارداری را که بیشتر از همه مورد نیاز همان طبقات محروم و ضعیف جامعه است از آنها بگیریم و دور کنیم. آنها هزینه‌ای برای وسایل پیشگیری از بارداری نمی‌کنند.
برهمین اساس بارداری ناخواسته در میان آنها افزایش می‌یابد، سقط جنین عمدی زیرزمینی گسترش می‌یابد، کودکی هم که به دنیا می‌آید، در خانواده محروم از تغذیه و تحصیل و سرپرست سالم رشد خواهد کرد. در همین تهران زنان معتاد کودکان زیادی به دنیا می‌آورند؛ کودکانی که عمدتا ایدز دارند. بنابراین این شیوه جذب مردم برای افزایش نرخ زاد و ولد نیست.
با تفاسیر این کارشناسان هنوز رویکرد جدید و مفیدتری از سوی مسوولان امر در جهت افزایش نرخ زاد و ولدی که دنبال آن هستند اتخاذ نشده و همان سیاست‌های ناکارآمد قبلی با به دنیا آمدن کودکان محروم و فقیر بیشتر ادامه دارد؛ کودکانی که ساختار حاکمیت، هیچ آینده روشن و مفیدی برای آنها تدارک ندیده است.